آموزش ریاضی

آموزش نکات و دروس دبیرستانی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 1784
بازدید کل : 49803
تعداد مطالب : 115
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1


جواب آقای عارفه

آقای عارفه سلام

متاسفانه مشکل ذکر شده از طرف شما برای عده زیادی از دانش آموزان وجود دارد در عمل ضعف ریاضی دلایل زیادی دارد

از جمله

1-ایجاد ترس های بیهوده خانواده که یکی از موثرین دلیل هایی است که دانش آموز را از فهمیدن نفس درس ریاضی باز می دارد.

2-نداشتن الگو های رفتاری منظم در دوران 9ماهگی!!! تا 5 سالگی

3-عدم توجه به املای دانش آموز در کلاس اول و دوم ابتدایی

4-داشتن روحیه بسیار لطیف و تاثیر پذیر

5-ضعف در درس ادبیات فارسی و درک نکردن جملات پیچیده!!!

6-تلاش نکردن برای حل مسئله ها بدون کمک (معلم یا کتاب یا...)

7-نخوردن صبحانه !!!

8-پیش مطالعه درس قبل از حضور در کلاس

9-قضاوت در مورد شخصیت و سواد معلم بجای توجه به آنچه که وی بیان می کند.(اعتراف می کنم که در این مورد برخی همکاران کوتاهی هایی را دارند از جمله ضعف  در بیان آنچه را تدریس می کنند،عدم مطالعه قبل از حضور در سر کلاس ها، عدم مدیریت مناسب کلاس،عدم توجه به تفاوت های فردی و شخصیتی دانش آموزان،بروز نکردن اطلاعات روانشناختی ،...)

10-پیش زمینه ذهنی

11-مشکلات ساختاری ذهن (اغلب این نوع مشکلات به سه روش   دارو-روانکاوی-ایجاد الگو    قابل حل هستند)

12-ضریب هوشی(هر سه نوع)

13-...

دوست عزیز بهترین کمک برای دانش آموزی که می خواهد وارد پیش دانشگاهی شود در تابستان سال سوم امکان پذیر است و در سال چهارم بهترین کمک تشویق کردن دانش آموز با این جمله که هر آنچه در توان داری را برای موفقیت و آینده ات خرج کن تا پشیمان نشویو لازم نیست ریاضی را برای قبولی در رشته دلخواه 50 درصد بزند می توان با جای گزین کردن سایر دروس ضعف ریاضی را بپوشاند

موفقیت دختر گل شما ارزوی قلبی من است

باتشکر مجید حسینی

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

جواب براي همكار رياضي

جواب برای یک همکار

همكار گرامي

سلام آقاي سینا...

برای تدریس در اول دبیرستان برخلاف سایر پایه ها من از گفتن نکات مازاد بر کتاب تا حد زیادی خودداری می کنم

هرچند نکاتی که در کنکور می آیند مربوط به اول دبیرستان نیستند و سال اول به عنوان پایه و در ترکیب با

سال های بعد اهمیت پیدا می کند. لذا  آموزش را بر ایجاد یک پایه جدی برای سال های بعد متمرکز می کنم

تا در سال های بعد دانش آموزانم با مشکلات کمتری مواجه شوند و تاکید من در سال اول عادت دادن به

حل سوالات با راه حل طولانی تر از راه حل های راهنمایی است چرا که در راهنمایی غالبا دانش آموز به

سوالات کوته جواب عادت داده می شود در حالی که سوالات جدی دبیرستانی نمی توانند کوته پاسخ باشند.

در این پایه من بیشتر برای ایجاد توانایی انتزاع و درک انتزاعی مسائل خودم از وسایل کمک آموزشی زیاد

استفاده می کنم و تهيه فايل ها ي مربوط به اول دبيرستان با استفاده از پاورپوينت براي دانش

آموزاني كه چندان با كامپيوتر هم نا آشنا نيستند،كار سختي نيست هر جند زمان بر است.

اما در اينده آموزش بر كامپيو تر متمركز خواهد شد و تا دبيران ما در مقابل روش تدريس

مقاومت بيشتري از خود نشان دهند در كلاس درس با دانش آموزان در حين آموزش مشكلات

بيشتري خواهد داشت..

همكار گرامي توصیه کتاب کمک آموزشی به دانش آموز تا حد امکان نفرمایید چرا که نقاط ضعف متن و تمریتان طرح

شده در اکثر آنها بیشتر از نقاط قوت شان است و در برخی از آنها نویسنده حتی به تغییرات کتاب های درسی

و نظام آموزشی توجه نکرده و همچنان با مطرح کردن سوالات 20 سال پیش سعی در پر کردن صفحات

کتاب های شان و گرفتن پول بیشتر از دانش آموزان کرده است.در صورت درخواست دانش آموزان تان  قبل

از توصیه هر کتاب و منبعی خودتان آن را مطالعه فرمایید تا صدمه کمتری به دانش آموزانتان وارد شود

موفق باشید.                                            

شعار تدریس من

               درس بخوان برای پیشرفت و آبادی ایران و بهبود کیفیت زندگی در جهان

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چقدر به علم اهمیت می دهیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه فوتبالیست بود همه میشناختنش!!!
اگه هنرپیشه بود همه میشناختیمش!!!

تا به حال عکس این دانشمندان جوان و نابغه کشور را دیده اید؟

 

 

جوانی که با همه درد ها و مشکلات جسمانی تا آخرین لحظات زندگی خود دست از کسب علم و دانش برنداشت و مدال های افتخار را یکی پس از دیگری به گردن آویخت

...
...
محمد شیرعلی شهرضا که از دانشجویان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف و متولد سال 1365 بود دانشجوی نابغه دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی شریف که دانشجوی نمونه کشوری سال 86، دارنده رتبه اول جشنواره جوان خوارزمی در سال 85 و پژوهشگر ممتاز انجمن رمز ایران بود. در طول دوره کارشناسی خود موفق به ارایه 80 مقاله علمی در کنفرانس‌های بین‌المللی شد و 13 مقاله چاپ شده در مجلات معتبر علمی پژوهشی داشت و یک اختراع ثبت شده نیز از خود به جا گذاشت. او در سال 1385 به عنوان پژوهشگر جوان ممتاز انجمن رمز ایران در مقطع کارشناسی برگزیده شد و در دومین کنفرانس بین‌المللی ایکتا 2006 (ICTTA 2006) به عنوان جوان‌ترین محقق انتخاب شد و همچنین در یازهمین کنفرانس بین‌المللی انجمن کامپیوتر ایران (CSICC2006) به عنوان جوان‌ترین محقق برگزیده شد. این دانشجوی فقید یک کتاب به عنوان «آموزش الگوریتم‌ها» تألیف کرد و همچنین 2 بخش برای دایره المعارف Encyclopedia of Mobile Computing &commerce و کتاب Handbook of on secure Multimedia Distribution را نوشته است. زمینه‌های تحقیقاتی مورد علاقه وی نهان‌نگاری اطلاعات، برنامه‌نویسی تلفن همراه و سیستم‌های تفکیک کاربران انسانی از ماشین بود.

وی چندی پیش بر اثر ناراحتی ستون فقرات درگذشت.

اگه فوتبالیست بود همه میشناختنش

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی بخوانید بخوانید

 

مردي از خائيمه کوهن پرسيد: " با مزه ترين خصوصيت نوع بشر چيست؟"
کوهن گفت : تناقض. به شدت عجله داريم بزرگ شويم و بعد دلمان براي کودکي از دست رفته مان تنگ مي شود. براي پول در آوردن خودمان را مريض مي کنيم ، بعد تمام پولمان را خرج مي کنيم تا دوباره سالم شويم. آن قدر به آينده فکر مي کنيم که اکنون را نديده مي گيريم و براي همين، نه اکنون را تجربه مي کنيم و نه آينده را. طوري زندگي مي کنيم که انگار هرگز نمي ميريم و طوري مي ميريم که انگار هرگز زندگي نکرده ايم!
 
 
 
 
يك پيرمرد بازنشسته، خانه جديدی در نزديكی يك دبيرستان خريد. يكی دو هفته اول همه چيز به خوبی و در آرامش پيش می رفت تا اين كه مدرسه ها باز شد. در اولين روز مدرسه، پس از تعطيلی كلاسها سه تا پسربچه در خيابان راه افتادند و در حالی كه بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چيزی كه در خيابان افتاده بود را شوت می كردند و سروصداى عجيبی راه انداختند. اين كار هر روز تكرار می شد و آسايش پيرمرد كاملاً مختل شده بود. اين بود كه تصميم گرفت كاری بكند.
روز بعد كه مدرسه تعطيل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا كرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خيلی بامزه هستيد و من از اين كه می بينم شما اينقدر نشاط جوانی داريد خيلی خوشحالم. منهم كه به سن شما بودم همين كار را می كردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بكنيد. من روزی۱۰۰۰ تومن به هر كدام از شما
می دهم كه بيائيد اينجا و همين كارها را بكنيد».
بچه ها خوشحال شدند و به كارشان ادامه دادند. تا آن كه چند روز بعد، پيرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببينيد بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی تونم روزی ۱۰۰ تومان بيشتر بهتون بدم. از نظر شما اشكالی نداره؟
بچه ها گفتند: «100 تومان؟ اگه فكر می كنی ما به خاطر روزی فقط ۱۰۰ تومان حاضريم اينهمه بطری نوشابه و چيزهای ديگه رو شوت كنيم، كورخوندی. ما نيستيم».
و از آن پس پيرمرد با آرامش در خانه جديدش به زندگی ادامه داد!!
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: جمعه 29 بهمن 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی شماره 14

 

داستان اخلاقی
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خداشد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانهبرگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما
در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از اینرو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطورفراوان
تشکر می کند و هردو راه شان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند،
مرد اول از مردچراغ
بدست در خواست می کندتا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند
.
مرد اول درخواستش رادوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند
 که چرا او
نمی خواهد واردمسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.))
مرد اول با شنیدن این جواب جاخورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شماشدم وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را
تمیز  کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید.
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد
خانواده ات رابخشید
.
من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را
خواهدبخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با
سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید.

 

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: دو شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی شماره 14

 

انيشتين سر سفره هفت سين دکتر حسابي

 

در زمان تدريس در دانشگاه پرينستون دکتر حسابي تصميم مي گيرند سفره ي هفت سيني براي انيشتين و جمعي از بزرگترين دانشمندان دنيا از جمله "بور"، "فرمي"، "شوريندگر" و "ديراگ" و ديگر استادان دانشگاه بچينند و ايشان را براي سال نو دعوت کنند.. آقاي دکتر خودشان کارتهاي دعوت را طراحي مي کنند و حاشيه ي آن را با گل هاي نيلوفر که زير ستون هاي تخت جمشيد هست تزئين مي کنند و منشا و مفهوم اين گلها را هم توضيح مي دهند. چون مي دانستند وقتي ريشه مشخص شود براي طرف مقابل دلدادگي ايجاد مي کند.

  دکتر مي گفت: " براي همه کارت دعوت فرستادم و چون مي دانستم انيشتين بدون ويالونش جايي نمي رود تاکيد کردم که سازش را هم با خود بياورد. همه سر وقت آمدند اما انيشتين 20دقيقه ديرتر آمد و گفت چون خواهرم را خيلي دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ايرانيان را ببيند. من فورا يک شمع به شمع هاي روشن اضافه کردم و براي انيشتين توضيح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضاي خانواده شمع روشن مي کنيم و اين شمع را هم براي خواهر شما اضافه کردم.

  به هر حال بعد از يک سري صحبت هاي عمومي انيشتين از من خواست که با دميدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم. من در پاسخ او گفتم : ايراني ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنايي را نگه داشته اند و از آن پاسداري کرده اند.

  براي ما ايراني ها شمع نماد زندگيست و ما معتقديم که زندگي در دست خداست و تنها او مي تواند اين شعله را خاموش کند يا روشن نگه دارد."

   آقاي دکتر مي خواست اتصال به اين تمدن را حفظ کند و مي گفت بعدها انيشتين به من گفت:   " وقتي برمي گشتيم به خواهرم گفتم حالا مي فهمم معني يک تمدن 10هزارساله چيست. ما براي کريسمس به جنگل مي رويم درخت قطع مي کنيم و بعد با گلهاي مصنوعي آن را زينت مي دهيم اما وقتي از جشن سال نو ايراني ها برمي گرديم همه درختها سبزند و در کنار خيابان گل و سبزه روييده است."

 

بالاخره آقاي دکتر جشن نوروز را با خواندن دعاي تحويل سال آغاز مي کنند و بعد اين دعا را تحليل و تفسير مي کنند.. به گفته ي ايشان همه در آن جلسه از معاني اين دعا و معاني ارزشمندي که در تعاليم مذهبي ماست شگفت زده شده بودند.

 

بعد با شيريني هاي محلي از مهمانان پذيرايي مي کنند و کوک ويلون انيشتين را عوض مي کنند و يک آهنگ ايراني مي نوازند. همه از اين آوا متعجب مي شوند و از آقاي دکتر توضيح مي خواهند. ايشان مي گويند موسيقي ايراني يک فلسفه، يک طرز تفکر و بيان اميد و آرزوست. انيشتين از آقاي دکتر مي خواهند که قطعه ي ديگري بنوازند. پس از پايان اين قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انيشتين که چشمهايش را بسته بود چشم هايش را باز کرد و گفت" دقيقا من هم همين را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره هفت سين را ببيند.

 

آقاي دکتر تمام وسايل آزمايشگاه فيزيک را که نام آنها با "س" شروع مي شد توي سفره چيده بود و يک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرينستون گرفته بود. بعد توضيح مي دهد که اين در واقع هفت چين يعني 7 انتخاب بوده است. تنها سبزه با "س" شروع مي شود به نشانه ي رويش.. ماهي با "م" به نشانه ي جنبش، آينه با "آ" به نشانه ي يکرنگي، شمع با "ش" به نشانه ي فروغ زندگي و ...

 

همه متعجب مي شوند و انيشتين مي گويد آداب و سنن شما چه چيزهايي را از دوستي، احترام و حقوق بشر و حفظ محيط زيست به شما ياد مي دهد. آن هم در زماني که دنيا هنوز اين حرفها را نمي زد و نخبگاني مثل انيشتين، بور، فرمي و ديراک اين مفاهيم عميق را درک مي کردند.

 بعد يک کاسه آب روي ميز گذاشته بودند و يک نارنج داخل آب قرار داده بودند. آقاي دکتر براي مهمانان توضيح مي دهند که اين کاسه 10هزارسال قدمت دارد. آب نشانه ي فضاست و نارنج نشانه ي کره ي زمين است و اين بيانگر تعليق کره زمين در فضاست. انيشتين رنگش مي پرد عقب عقب مي رود و روي صندلي مي افتد و حالش بد مي شود.

از او مي پرسند که چه اتفاقي افتاده؟

مي گويد : "ما در مملکت خودمان 200 سال پيش دانشمندي داشتيم که وقتي اين حرف را زد کليسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پيش اين مطلب را به زيبايي به فرزندانتان آموزش مي دهيد. علم شما کجا و علم ما کجا؟!"

   خيلي جالب است که آدم به بهانه ي نوروز يا هر بهانه ي خوب ديگر ، فرهنگ و اعتبار ملي خودش را به جهانيان معرفي کند.

 

خاطرات مهندس ايرج حسابي

 

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 18 دی 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای خستگی بخوانید 13

 

بچه:مامان اون آقاروببین کچله!!!!
مامان: هیس…میفهمه
بچه: اه…مگه تا حالا نفهمیده
***
به یه آدامس میگن آرزوت چیه ؟
میگه : زیر دندون اصفهونی جماعت نیوفتم !!!
***
اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیس میخره ٬ روش مینویسه :
هر ۸ ساعت ۱ عدد !!!
***
جواب کنکور میاد . غضنفر رتبش رادیکالی در اومده بوده !!!
***
از غضنفر می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر     احتیاجه می گه ۳ نفر می گن چرا ۳ نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون ، لامپ رو میگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو میچرخونن
***
شب اول قبر ازغضنفر میپرسن “خدای تو کیست؟” میگه اجازه بدین از فرصت مقایسه استفاده کنم
***
یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر…وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب؟
***
غضنفر ریش پروفسوری داشته میره پیش رفیقاش و بهشون میگه: هر سوالی دارین امر وز بپرسین فردا میخوام ریش هامو بزنم
***
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر. میگه: خیار! بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟   میگه: شما اونو با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه
***
غضنفر تصادف میکنه، ملت علاف میریزن دورش و شروع میکنن نظر کارشناسی دادن.
بالاخره بعد یک مدت افسر راهنمایی میاد، منتها اونقدر ملت هرکدوم واسه
خودشون چرت و پرت میگفتن که صدای افسره به جایی نمیرسیده. شاکی میشه،
داد میزنه: ساکت.. ساکت… ایلده دیگه اینجا کسی جز جناب سروان حق گه
خوردن نداره
***
یه روز مدیر مهد کودک به یکی از بچه ها میگه:
تو مامان داری؟ میگه نه!
میگه بابا داری؟ میگه نه!
مرده میگه پس چی داری؟ میگه جیش دارم!!!!
***
قاضی: اگر جواب ندی پدرت را در می آوریم.
متهم:خدا پدرتو بیامورزه! پدر من سالهاست که در زندان است
***
به یارو میگن: سیگار میکشی؟ میگه: نه
میگن: مشروب میخوری؟ میگه: نه
میگن: قماربازی میکنی؟ میگه: نه
میگن: سینما میری؟ میگه: نه
میگن: رفیق بازی میکنی؟ میگه: نه
میگن: پس وقت بیکاری ات رو چه جوری پر میکنی؟ میگه: دروغ میگم
***
یه لره که پولدار بوده بچشو میبره مهدکودک لندن خارجى یادش بدن سال بعد میره سراغ بچه اش نرسیده به مهد کودک بچه هاى لندنى داد زدن: ممتقى بوات اما !
***
لره موقع مرگش بچه هاشو جمع میکنه بهشون یه چوب میده میگه بشکنید میشکنن. بعد یه دسته چوب میده میگه بشکنید میشکنن . بعد یه دسته بیل میده میگه بشکنید میشکنن . بعد ۱۰ تا دسته بیل میده میگه بشکنید میشکنن. مفتول میده میشکنن . تیر اهن ۱۸ میده میشکنن . میگه کره خرا لر بازی در نیارین میخوام نصیحتتون کنم
***
یارو می ره بانک می گه: آقا کل موجودی منو بدین همشو می گیره میشماره می گه:درسته بذار سر جاش!!
***
یارو پسرشو می بره آزمایش کنه تا معلوم بشه دیوونه هست یا نه . دکتر به پسره میگه برو با این آبکش آب بیار . یارو می گه:پسرم خسته ست بذار خودم بیارم !!
***
یه اصفهانیه رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاکمه می‌کردن! قاضی بهش می‌گه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چکش هستید! یهو یکی از افراد بسیار محترم جامعه از پشت دادگاه داد می‌زنه: ای کثافت بی شرف! دوباره قاضی می‌گه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زنتان با ضربات چکش هم هستید! دوباره اون فرد محترم می‌گه: ای آشغال کثیف! قاضیه این دفعه دیگه عصبانی می‌شه و می‌گه: آقای فرد محترم جامعه! می‌دونم که به خاطر این بی رحمی و جنایت چقدر از این آقا بدتون میاد، اما اگه یک بار دیگه از این حرفای رکیک بزنین ناچار می‌شم که از دادگاه اخراجتون کنم! فرد محترم می‌گه: مساله این نیست که ازش بدم میاد، مشکل اینه که من ۱۵ ساله‌ که همسایه‌ی اینام و در طی این ۱۵ سال هر وقت خواستم ازش چکش قرض بگیرم، گفته که ما چکش نداریم
***
بلیط های اصفهان از ۲۰ تومن به ۱۰ تومن کاهش پیدا می کنه، اصفهانیا اعتراض می کن. ازشون می پرسن واسه چی اعتراض کردین می گن چون قبلا که پیاده می رفتیم ۲۰ تومن به نفعمون بود، اما حالا ۱۰ تومن به نفعمونه
***
آقاهه می ره خارج، ازش می پرسن اسمت چیه؟ می گه:
sun god between two water gold shit dear wife
شمس اله میاندوآبی زرگنده زنجانی
***
یه آبادانیه با یه فرانسویه راه می رفتن، فرانسویه می گه: ما ایفل رو ۱ ماهه ساختیم، فلان جا رو ۲ ماهه، خلاصه، هی گفت و گفت تا این که آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!
***
دکتر از دیوانه پرسید: تو رو برای چی به تیمارستان آوردند؟ دیوانه گفت: بدون هیچ دلیلی، فقط به خاطر اینکه من معتقدم جوراب نخی خیلی بهتر از جوراب نایلون هست. دکتر گفت: این که دلیل نشد، منم معتقدم جوراب نخی بهتر از جوراب نایلون هست. دیوانه گفت: چه جالب! راستی شما جوراب نخی رو با سس سفید می‏خورید یا با سس گوجه فرنگی؟
***
فیله و مورچه هه باهم ازدواج می کنن فیله می میره مورچه هه میگه: بدبخت شدم حالا باید تا آخر عمر براش قبر بکنم
***
یکی یه روباه مرده می بینه به خودش میگه خوب شد مرده وگرنه گولم می زد !
 
 
 
 
 
چند دلیل برای ایکنه جنیفر لوپز بهشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خواهد رفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
*******************************************************************************
اول اینکه خواهر محترمه خانم جنیفر دل مردم را به هر نحوی که بتواند شاد می کند و آنچنانکه میدانید شاد کردن دل بنده خدا اجر فراوان دارد.

دوم اینکه این هنرمند متعهد و پایبند به کانون گرم خانواده بیش از 4 بار ازدواج کرده و این سنت حسنه را بیش از پیش به جا آورده . لذا هر تلاشی که انجام داده در جهت رفاه خانواده بوده و بر خلاف همکارانش ، مردان را به صورت حلال به فیض رسانده ، لذا وی به عنوان یک الگو برای جامعه خودش ، با هرگونه پاشیدگی و پاره گی خانوادگی مخالف است.

سوم اینکه خانم جنیفر از تمام نعماتی که خداوند در اختیارش گذاشته به بهترین نحو بهره برداری می کند. ایشان هم خواننده هستند ، هم رقاصه هستند، هم هنرپیشه ، هم یک مادر و همسر خوب. از طرفی در مسائل بازرگانی هم کوتاهی نمی کند . از آنجایی که همیشه راضی و قانع هستند به کسی نه نمی گویند تا دل کسی نشکند.

چهارم دلیل دیگر اینکه ایشان مقام زن را در غرب زنده نگه داشته و اعتماد به نفس این موجود لطیف را که در طول تاریخ به وی اجحاف بسیار شده بالا برده است ، در حدی که بسیاری از مردان در مقابل همین خانم اظهار ناتوانی کردند و خیلیها نکشیدند با ایشان باشند .

پنجمین دلیل توفیق خدمت ایشان است . خانم جنیفر توفیق خدمت داشته اند تا در تمام عرصه ها به جامعه و بندگان خدا خدمت کند. این بانوی کوشا تا دیر وقت در استدیوهای سربسته تمرین کرده و همان فردا شبش با تمام کم خوابی و کسالت در کنسرت حضور یافته و تا صبح در جهت خدمت به خلق ، در چارچوب حرکات موزون نموده است .

ششمین دلیل دیگر وجاهت این عزیز هنرمند صداقت داشتن و عدم ریا است. او هرگز ریا نکرد و همان نشان داد که بود . این هنرمند با اخلاق در یک آن لباس از تن به در آورده و سینه چاک می کند ( البته با اذن کتبی شوهر ) و ابایی از حرف مردم ندارد. او اگر از آهنگسازش خوشش بیاید به جای طفره رفتن ( مثل چشمک و اطفار) به سرعت با وی عقد محضری می کند تا مشکلی نباشد . پاینده باشی دخترم.

و آخرین دلیل حمایت جنیفر عزیز از پدر و مادرش است . او نه از جیب شوهرانش بلکه از درآمد حلال خودش برای والدینش سرپناه خریده و آنها را تکریم کرده. البته این خواهر زیبا از
تکریم مشتریان هم غافل نبوده و هوای همه را داشته
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 18 آذر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای خستگی بخوانید 12

 

نقل از وب لاگ  مرکز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه ی یادگیری شهرستان قروه
 
کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او میرفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ میرفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمیرسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد.
هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، کمربندها را مسافران گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول؛ کشیش در دریای اندیشه غوطه‌ور که در جمع بعد چهها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: "کمربندها را ببندید!" همه با اکراه کمربندها را بستند؛ امّا زیاد موضوع را جدّی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید، "از نوشابه دادن فعلاً معذوریم؛ طوفان در پیش است."
موجی از نگرانی به دلها راه یافت، امّا همانجا جا خوش کرد و در چهره‌ها اثری ظاهر نشد، گویی همه می‌کوشیدند خود را آرام نشان دهند. باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگربار بلند شد، "با پوزش فعلاً غذا داده نمی‌شود؛ طوفان در راه است و شدّت دارد." نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دلها به چهره‌ها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد.
طوفان شروع شد؛ صاعقه درخشید، نعرهء رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرّش خود محو و نابود ساخت؛ کشیش نیک نگریست؛ بعضی دستها به دعا برداشته شد؛ امّا سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود؛ طولی نکشید که هواپیما همانند چوبپنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگربار فرود افتاد، گویی هم‌اکنون به زمین برخورد میکند و از هم متلاشی میگردد. کشیش نیز نگران شد؛ اضطراب به جانش چنگ انداخت؛ از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند؛ گویی حبابی بود که به نوک خارک ترکیده بود؛ پنداری خود کشیش هم به آنچه که می‌خواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند؛ امّا سودی نداشت. همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد.
نگاهی به دیگران انداخت؛ نبود کسی که نگران نباشد و به گونهای دست به دامن خدا نشده باشد. ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال؛ آرام و بیصدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند؛ یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود. ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت؛ آرام و آسوده‌خاطر نشسته بود. گاهی چشمانش را میبست، و سپس میگشود و دیگربار به خواندن ادامه میداد. پاهایش را دراز کرد، اندکی خود را کش و قوس داد، گویی میخواهد خستگی سفر را از تن براند؛ دیگربار به خواندن کتاب پرداخت؛ آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فرو برده بود.
هواپیما زیر ضربات طوفان مبارزه میکرد، گویی طوفان مشتهای گره کردهء خود را به بدنهء هواپیما میکوفت، یا میخواست مسافران را که مشتاق زمین سفت و محکمی در زیر پای بودند، بترساند. هواپیما را چون توپی به بالا پرتاب میکرد و دیگربار فرود میآورد. امّا این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت، گویی در گهواره نشسته و آرام تکان میخورد و در آن آرامش بیمانند به خواندن کتابش ادامه میداد.
کشیش ابداً نمیتوانست باور کند؛ در جایی که هیچیک از بزرگسالان از امواج ترس در امان نبود، او چگونه میتوانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند. بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد، به مقصد رسید، فرود آمد. مسافران، گویی با فرار از هواپیما از طوفان میگریزند، شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا کشیش همچنان بر جای خویش نشست. او میخواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند؛ او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت می‌کرد. سپس از آرامش او پرسید و سببش؛ سؤال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود آنگاه که همه هراسان بودند.
دخترک به سادگی جواب داد، "چون پدرم خلبان بود؛ او داشت مرا به خانه میبرد؛ اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند؛ ما عازم خانه بودیم؛ پدرم مراقب بود؛ او خلبان ماهری است." گویی آب سردی بود بر بدن کشیش؛ سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!
 
نکته ها:
هر انسانی می تواند در زندگی خویش بیش از آنچه که هست موفق شود و اطمینان خاطر داشته باشد، بشرط آنکه خود را به خدا بسپارد و زندگی کردن او بر اساس خواست و ارادۀ خداوند باشد . سپس خداوند را راهنما و شریک معنوی خود بداند . همیشه به یاد داشته باشد با کمک خداوند « می تواند » به شرطی که باور کند که می تواند با باور خدا از طوفان های سهمگین زندگی به سلامت عبور کند.
باور خداوند مهربان در زندگی نه تنها ما را از طوفان های سهمگین به سلامت عبور می دهد، بلکه با این اعتقاد، هر آنچه از خداوند بخواهیم در اختیارمان خواهد گذاشت چرا که خود می فرماید:
«سَلْ اُعْطِكَ وَ تَمَنَّ عَلَىَّ فَاُكْرِمَكَ، هذِهِ جَنَّتى فَتَبَحْبحْ فیها وَ هذا جِوارى فَاسْكُنْهُ»
«هر چه مى‌خواهى از من طلب كن تا به تو عطا كنم و از من تمنا كن تا به تو كرم كنم. این بهشت من است پس در اندرون آن جاى گزین، و این جوار رحمت من است، پس در آن اقامت كن.»
خداوند از بنده‌اش مى‌خواهد كه در خواست و تمناى خود را بیان كند، تا خداوند به خواسته و تمناى او پاسخ دهد؛ درخواست درباره چیزى است كه انسان یا اطمینان دارد كه مى‌تواند بدان دست یابد و یا ظن قوى دارد. اما در مورد چیزى كه انسان اطمینان دارد به آن نمى‌رسد، آرزو به كار مى‌رود. خدا مى‌فرماید: درخواست كن و بالاتر از آن هر آرزویى دارى بیان كن تا به تو عطا كنم.
همواره به یاد داشته باشیم: درطوفان زندگی باخدا بودن بهتر از ناخدا بود
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 18 آذر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اگر به مغز تان زیاد نیاز دارید بخوانید!

 

 
 
 
مغز انسان می‌تواند مانند یک شبکه تعاملی پیچیده، فضای پیرامون را مجازی‌سازی کند و به صورت کارآمد اطلاعات را از یک بخش به بخش دیگر خود انتقال دهد. 
 
 
مغز انسان می‌تواند مانند یک شبکه تعاملی پیچیده، فضای پیرامون را مجازی‌سازی کند و به صورت کارآمد اطلاعات را از یک بخش به بخش دیگر خود انتقال دهد.
به گزارش خبرگزاری فارس، زمانی که در حال خواندن یک جمله هستید، مغز شما حروف را پردازش می‌کند تا از کنار هم قرار گرفتن آن‌ها واژه معنادار مجسم شود. این تئوری ساده در اصل برای دریافت هر بیت از اطلاعات در رایانه مورد استفاده قرار می‌گیرد تا اطلاعات یکی پس از دیگر پردازش شوند و از طریق سیستم‌های ورودی به پردازنده مرکزی رایانه انتقال یابند.
اما یک بررسی جدید نشان داده است که زبان ادراکی در مغز انسان و پردازشگر مرکزی رایانه برای تحلیل اطلاعات مختلف، مانند یکدیگر عمل نمی‌کنند. در حالی که سیستم پردازشگر رایانه به صورت "صفر و یک " عمل می‌کند، مغز انسان فرآیند گسترده‌تری انجام می‌دهد و در جریان پردازش، اطلاعات را به صورت دقیق‌تر تحلیل می‌کند.
"مایکل اسپایوی "(Michael Spivey) یکی از فیزیولوژیست‌های دانشگاه کورنل(Cornell) آمریکا برای دستیابی به این نتایج حرکات موشواره در رایانه‌ها را در 42 دانشجوی خود مورد مطالعه قرار داد. در این شرایط، زمانی که دانشجویان کلمه‌ای مانند "شمع " را شنیدند، بر روی یکی از تصاویر روی نمایشگر که به کلمه گفته شده مربوط بود، کلیک کردند.
همچنین، در شرایطی که دو واژه غیرمشابه از نظر آوایی مانند "شمع " و "ژاکت " برای آن‌ها گفته شد، دانشجویان به صورت درست موشواره را حرکت دادند و روی تصویر مربوطه کلیک کردند. علاوه بر این وقتی که دو واژه مشابه از نظر آوایی گفته شد، زمان سپری شده توسط دانشجویان برای کلیک روی تصاویر مربوطه طولانی‌تر بود.
اسپایوی در این باره توضیح داد: زمانی که افراد با ابهام مواجه می‌شوند، مغز آن‌ها برای نشان دادن عکس‌العمل و انتخاب تصویر مناسب تاخیر می‌کند. این تاخیر به اندازه چند میلی‌ثانیه صورت می‌گیرد. این فرآیند در بررسی مسیر خطی طی شده توسط مکان‌نمای موشواره نیز مشهود است.
اگر مغز انسان مانند سیستم پردازشگر رایانه عمل می‌کرد، دانشجویان پیش از حرکت موشواره باید زمانی را منتظر می‌ماندند تا پردازش لازم صورت گیرد. همچنین، در این شرایط ممکن بود دانشجویان بر اساس حدسیات اولیه خود موشواره را به حرکت دربیاورند و پس از شنیدن کلمه به صورت کامل، مسیر حرکت موشواره را اصلاح کنند. اما این بررسی نشان داد که مغز انسان بدون صرف هرگونه زمان برای پردازش، به محض شنیدن کلمه عکس‌العمل نشان می‌دهد تا کاربر روی عکس صحیح کلیک کند.
شرکت‌کنندگان در این بررسی پس از آنکه بخشی از واژه مربوطه را شنیدند، روی عکس صحیح کلیک کردند و این مسئله به درستی نشان داد که نحوه پردازش اطلاعات در مغز انسان و رایانه با یکدیگر متفاوت است.
اسپایوی در ادامه توضیح داد: "درجه انحنا در قشر بیرونی مغز نشان می‌دهد که بخش‌های مختلف این عضو بدن چگونه در پردازش اطلاعات عمل می‌کنند. بررسی روی این انحناها نشان داده است که بخش‌های مختلف مغز به طور دایم با یکدیگر در ارتباط هستند.
نورون‌ها در مغز مانند مدارهای الکتریکی یا شبکه رایانه‌ای عمل می‌کنند، اما این مسئله به این معنا نیست که مغز انسان نیز به صورت "صفر و یک " عمل می‌کند. اسپایوی و همکارانش در پایان بررسی اخیر خود یک مدل بیولوژیکی ارایه کرده‌اند که در آن نحوه فعالیت مغز به طور واضح بیان می‌شود.
اما گروهی دیگر از دانشمندان در مطالعه مجزایی به این نتیجه رسیده‌اند که مغز انسان شباهت زیادی به اینترنت یا شبکه‌های اجتماعی دارد. برای دستیابی به نحوه فعالیت مغز انسان و مشخص کردن میزان کارایی هر یک از بخش‌های مغز در شرایط مختلف، این دانشمندان از "سیستم تصویربرداری رزونانس مغناطیسی "(fMRI) استفاده کردند. این بررسی نشان داد که مغز انسان می‌تواند مانند یک شبکه تعاملی پیچیده، فضای پیرامون را مجازی‌سازی کنند و به صورت کارآمد اطلاعات را از یک بخش به بخش دیگر خود انتقال دهد.
هر یک از بخش‌های مغز انسان یک نقطه مرکزی دارد که این نقاط با یکدیگر در ارتباط هستند و این ارتباطات در شرایط لازم بر مبنای جهش‌های کوچک صورت می‌گیرد.
"دانته کیالوو "(Dante Chialvo) یکی از فیزیولوژیست‌های دانشگاه نورث‌وسترن (Northwestern) آمریکا در این خصوص توضیح داد: ما مغز انسان را به "دنیای کوچک " تعبیر می‌کنیم. این دنیای کوچک کلیه ارتباطات مورد نیاز خود را به صورت موثر و کارآمد برقرار می‌سازد.
گفته می‌شود که دیگر شبکه‌های موجود مانند شبکه‌‌های اجتماعی و بیوشیمیایی نیز به صورت مشابه عمل می‌کنند.
دانشمندان در تحقیق اخیر درجه همبستگی میان فعالیت‌های ده‌ها هزار بخش مجزا در مغز را مورد مطالعه قرار دادند. این مطالعه نشان داد که بسیاری از بخش‌ها تنها چند ارتباط محدود دارند و تعداد محدودی از بخش‌ها، با بسیاری از بخش‌های دیگر در ارتباط هستند. این سیستم "فوق ارتباطی " بخش‌های مختلف مغز مانند یک هاب(Hub) در شبکه‌های رایانه‌ای و اینترنتی عمل می‌کند.
هاب به ابزاری گفته می‌شود که امکان برقراری ارتباط بین سیستم‌های مختلف در یک شبکه را فراهم می‌آورد.
اگر نحوه فعالیت اینترنت را به درستی بررسی کنیم، درخواهیم یافت که این شبکه مانند سیستم ارتباطی مغز انسان عمل می‌کند. دانشمندان بر اساس این سیستم به این سوال پاسخ داده‌اند که چرا برخی افراد بیشتر از دیگران در ذهن انسان تاثیر می‌گذارند و ارتباط دوستانه و صمیمانه‌تری با آن‌ها برقرار می‌شود.
محققان دانشگاه نورث‌وسترن بر اساس این یافته‌های جدید و تحلیل ساختار ارتباطی مغز انسان در تلاشند تا شبکه جهانی اینترنت را تقویت کنند و امکان ارتباطات بهتر و گسترده‌تر را در آن فراهم آورند.
به گفته "دانته کیالوو "، نتایج این بررسی می‌تواند برای درمان برخی بیماری‌ها مانند اسکیزوفرنی، آلزایمر و دردهای مزمن نیز مورد استفاده قرار گیرد.
 
 
 
         
 
مغز، سلطان بدن است  و برای  داشتن  يک  سلطان لايق ، مراقبت های  ويژه ای  لازم است .در بعضی اوقات  حس می کنيم  که حافظه ما خوب کار نمی کند و يا در حفظ  و يادگيری  مطالب دچار مشکلاتی شده ايم .در همين راستا دانشمندان تحقيقات  فراوانی  روی  کارايی مغز انسان در  شرايط گوناگون  انجام داده اند  و همواره به دنبال  به دست آوردن  روش مفيدی  بودند تا بازدهی مغز را بالا ببرند.با اين همه تلاش  و کوشش، هنوز  مسائل و ابهامات بسياری  درباره ی فعاليت مغزی  افراد مختلف وجود دارد.
تحقيقات  نشان می  دهد  که انسان ها دارای  کارايی های  مغزی گوناگونی  هستند و اين کارايی ها  دلايلی مانند  وراثت ، تغذيه ،تربيت مغز و .... دارد.نتيجه چندين  سال  تلاش و کوشش دانشمندان ، راه هايی  است  که ما می توانيم  برای داشتن يک مغز آماده و مفيد به کارگيريم.
داروهای هوشمند
 همه انسان ها  وقتی  به سن چهل  سالگی  می رسند، تغييراتی را در توانايی های روانی  خود  بخوبی  درک می کنند .اين آغاز فرآيند  تدريجی است  که بسته  به  شدت  ميزان  آن ، حتی می تواند  به جنون  ختم  شود. در اينجا  اين  سوال  مطرح می شود  که آيا  می  توان  به وسيله  دارو،  اين حالت  خاص  را  بهبود دهيم يا به طور کلی  از بين ببريم  يا حتی  در مرحله ای  پيشرفته تر  از  بروز  آن  جلوگيری کنيم.
در حال حاضر در بازار داروهايی وجود دارد که به نوعی  اين کار  را انجام می دهند،  به اين  داروها داروهای " افزايش  هوشياری"  می گويند  و محققان  روی داروهای  جديدی  در همين زمينه  هم  کار می کنند.يکی  از معروف ترين اين داروها  Modafinil  است که بخوبی  حالت  نارکولپسی  را برطرف می کند .نارکولپسی در انسان باعث خواب ناگهانی می شود و فعلا Modafinil  بهترين  گزينه  برای  درمان آن  است .اين دارو می  تواند  شخص را متناوبا  90  ساعت  بيدار نگه دارد  و بر خلاف  آمفتامين ها  و حتی  قهوه  ، عوارض  بسيار کمی  دارد.تحقيقات  نشان می دهند  فقط  تعداد  کمی  از کسانی  که   Modafinil  مصرف می کنند  از نارکولپسی رنج می برند  و اکثر آنها کسانی  هستند  که نمی خواهند  بخوابند. اين وضعيت  در  مورد  داروهای  زياد ديگری  هم صادق است ، يعنی  مردم  نه به خاطر  مشکل  يا بيماری  خاصی آنها را مصرف می کنند ، بلکه  از آنها  استفاده می کنند  تا از اثرات  آنها  در زندگی  روزانه بهره مند  شوند.  نمونه  ديگر  اين داروها  Ritalin  است ؛  دارويی که مردم  در بسياری  موارد  صرفا  برای  افزايش  قوه  تمرکز  خودشان  از آن استفاده  می کنند، اما اين استفاده  بی  رويه  هم می تواند  برای  انسان  خطر  ساز باشد . دکتر دانيلی  پيو ملی ،  يکی از محققان  دانشگاه  کاليفرنيا  در اين مورد  می  گويد : " ما بايد مراقب چيزهايی که می خواهيم  باشيم ."  او که روی  افزايش قدرت  و نحوه  عملکرد حافظه انسان کار می کند، در عين حال  بر استفاده  از اين داروها در موارد خاص تاکيد می  کند و می گويد:" بالاخره  بايد  به ياد آوردن  چيزهايی را  که نمی خواهيم  پايان دهيم ."
استفاده از  داروها برای  بهبود عملکرد مغز انسان  آينده روشنی دارد و دانشمندان اميدوارند روزی  بتوانند عملکرد مغزی  انسان های  سالخورده را مانند  جوانان بدون اشتباه کنند.
تغذيه مناسب
مغز انسان ، يکی از حريص ترين ارگان های  بدن محسوب می شود که احتياجات رژيمی  ويژه ای  دارد. به همين خاطر  " هر چيزی  که شما می خوريد بر نحوه فکر کردنتان تاثير می گذارد " چندان هم عجيب نيست .از اين رو محققان  تحقيقات گسترده ای  در زمينه تغذيه انجام داده اند.
اولين توصيه دانشمندان برای  افزايش  کارايی مغز ، خوردن صبحانه است .با هر بار صبحانه خوردن ، ميزان زيادی  گلوکز که غذای اصلی مغز است ، به بدن وارد می  شود و طی مطالعات  بسيار زياد انجام شده ،  مشخص  شده است  افرادی  که  صبحانه نمی خورند  کارايی کمتری در مدرسه و محل کار دارند.
يکی از جالب ترين تحقيقات  در زمينه خوردن صبحانه  که در  سال 2003   انجام  شد ، اثبات کرد کودکانی که در  صبحانه خود  از نوشيدنی های شيرين  و گرم   استفاده می کنند ، در انجام  تست های  حافظه و توجه ، همسطح افراد هفتاد  ساله  عمل می  کنند.در تحقيق ديگری  که توسط  باربارا استووارت از دانشگاه آستر انگليس  انجام  شد ، بر نقش  بسيار موثر لوبيا  تاکيد  شده  است .اين ماده  سرشار  از  پروتئين  به همراه نان  در برنامه  غذايی  روزانه کودکان باعث می  شود  آنها  سخت ترين  تست های  مرتبط  با آگاهی فکری را براحتی  انجام  دهند.
بعد از  صبحانه  نوبت به  غذاهای اصلی  می  رسد .دانشمندان بر استفاده فراوان از تخم مرغ و سالاد  در رژيم غذايی تاکيد می  کنند.در تخم مرغ  ميزان فراوانی  کولين  وجود دارد  که از اين ماده در بدن برای  توليد انتقال دهنده های  عصبی  استيل کولين  استفاده می  شود .محققان در دانشگاه بوستون  با کاهش  ميزان استيل کولين در مغز متوجه شدند که کمبود اين ماده باعث  می شود  شخص  حافظه خود را  در زمينه به يادآوردن   الفباء و حروف کلمات  از دست بدهد.کمبود اين ماده  در مغز همچنين می تواند  باعث آلزايمر شود  و تحقيقات نشان می دهد  افزايش  اين ماده  در مغز می  تواند  روند فراموشی مربوط  به پيری را کند  کند.
از ديگر غذاهای  توصيه  شده  سالادها هستند. اين غذاها دارای  مقدار بسيار زيادی  آنتی اکسيدان  هستند که در آنها ميزان  فراوان کاروتين بتا ، ويتامين E و C  وجود دارد.محققان اعلام کرده اند  افزايش آنتی اکسيدان در مغز باعث افزايش  قدرت يادگيری حتی  در  سن بالا  می شود، به گونه ای  که آنها در دانشگاه کاليفرنيا موفق شدند  به يک  سگ  پير چيزهای  جديدی آموزش  دهند. دانشمندان حتی تاثير دسرها بر فعاليت  مغز را هم  مورد بررسی  قرار داده اند .آنها بهترين دسر پس  از صرف ناهار را ماست  می  دانند  چون براحتی  استرس  های بعد از  ظهر را برطرف می  کند  و دليل آن اين  است  که ماست  دارای  تيروزين های آمينواسيد  است . از اين ماده در مغز  برای  ساخت انتقال دهنده های  عصبی  و نورآدرنالين  استفاده می شود  که اين دو ماده تاثير  زيادی  در برطرف شدن  استرس  دارند.
محققان  توصيه می کنند در عصر هم مقدار کمی  غذا خورده  شود  تا گلوکز مورد نياز مغز آماده شود، البته تاکيد آنها  بر يک وعده بسيار  سبک  و مقوی  است .
شصت درصد  ساختار مغز  چربی  است ، به همين خاطر اين قسمت از بدن بايد هميشه  چرب  نگه داشته شود. بهترين گزينه برای  اين منظور اسيد چرب  امگا-3  است  که به ميزان بسيار زياد در دی اچ ای (  docosahexaenoic   ) يافت می شود .اين ماده در يکی از  لذيذترين  غذاهای دنيا  به ميزان بسيار زياد  وجود دارد يعنی در ماهی . به همين دليل ماهی  بهترين غذای  مغز است  و مصرف هميشگی آن تاثير مثبت بسيار زيادی در کارايی مغز دارد.
در پايان  روز  هم  دانشمندان توصيه می کنند ميوه های تازه مانند  توت فرنگی  و تمشک  مصرف شود.ميوه ها  بخصوص توت فرنگی و تمشک در تقويت  حافظه کوتاه مدت تاثير زيادی دارند.
موسيقی
در حدود يک دهه پيش ،فرانسيس  روشر که يک روانشناس در دانشگاه ويسکانسين ایالات متحده  است ، طی يک تحقيق علمی اعلام کرد گوش  دادن به سمفونی های موتزارت ، استدلالات  رياضی انسان را پيشرفت می دهد.اين اختراع او در آن  سال بازتاب های بسيار گسترده ای داشت .آنها حتی توانستند اثبات کنند ، تاثير سمفونی های موتزارت با ديگر موسيقی ها تفاوت دارد.
اين اختراع ، تاثير موسيقی بر فعاليت های مغز را دقيقا اثبات کرد و از آن روز به بعد موسيقی درمانی و استفاده از موسيقی در خيلی از درمان ها رواج زيادی يافت ، اما برای استفاده از موتزارت برای تمدد اعصاب بايد به نکات زير توجه کرد.
موتزارت روی هر شخصی تاثيرگذار نيست. با اين حال همين که  شخص هنگام گوش دادن به موسيقی احساس می کند  موسيقی بر عملکرد مغز وی تاثير می گذارد ، باعث می شود  يک احساس آرامش به شنونده دست دهد .البته اين حالت  را با کارهای ديگر هم می توان به دست آورد، اما موسيقی گزينه مناسب تری به نظر می رسد.هر چند  گوش دادن به داستان  هم می تواند  تاثيری برابر گوش دادن به موسيقی داشته باشد.
موسيقی می تواند حتی تاثير بيشتری بر مغز انسان  داشته باشد  و اين بار کليد کار،درس های موسيقی است .محققان با بررسی  کودکان شش ساله  که آموزش های  موسيقايی می  بينند با ديگر کودکان ، متوجه  شدند  ضريب هوشی اين کودکان دو تا سه امتياز بيشتر از کودکان ديگر است. در تحقيقی مشابه ، روشر کشف کرد کودکانی که پيش از مدرسه آموزش موسيقی ببينند  نسبت به کسانی که  پيش  از مدرسه  دوره های کامپيوتر را پشت سر گذاشته اند، دارای  استدلالات  عددی  و رياضی بهتری  هستند. شايد موسيقی باعث  افزايش  مهارت های روانی  در کودکان می شود .حرکت همزمان  انگشتان دو دست  و توجه به متن  موسيقی و نت و هارمونی ، وقتی که به صورت هماهنگ  در کنار يکديگر قرار می  گيرند، مسلما باعث تقويت فعاليت های  قسمتی از مغز می شوند ، اما اين فعاليت ها هنوز کشف  نشده اند . نکته مبهم ديگر  تاثير موسيقی بر  ضريب هوشی افراد  بزرگسال است.فعلا دانشمندان پاسخ قطعی در اين زمينه ندارند ،اما يادگيری موسيقی را به بزرگسالان توصيه می  کنند.
 
 
تا چندی  پيش  ضريب هوشی يک  شخص -مقياسی برای  توانايی های  حل مشکلات هوشی يک  شخص -پديده ای  ثابت برای  انسان فرض  می  شد  که ميزان آن مستقيما  از راه  وراثت تعيين می  شد ، اما اخيرا دانشمندان  نظريه ای  مطرح کرده اند  که در آن ميزان  ضريب هوشی  هر شخص به عملکردی پايه ای  در مغز انسان  با نام  حافظه  فعال بستگی  دارد.بدين صورت که هر چه  حافظه جاری انسان  بيشتر شود، ميزان ضريب هوشی او هم افزايش می  يابد.
حافظه جاری ،  سيستم   ذخيره کوتاه مدت  مغز انسان است .در اين بخش  مسائل  هوشی  انسان  حل می شوند، مثلا اگر  شما بخواهيد 7+6-73  راحل کنيد ، اين  قسمت از مغز شما -حافظه جاری - قسمت وسطی فعاليت  ذهنی  شما  که برای حل مسئله لازم است  را در خود  نگه می دارد.ميزان  اطلاعاتی  که حافظه جاری  می تواند  در خود ذخيره کند ، به آگاهی  عمومی  شخص  بستگی  دارد.
به تازگی  يک  تيم تحقيقاتی  در انستيتو  کارولينا  استکهلم  به رهبری  ترکل کلينگبرگ  به نشانه هايی  دست  يافته است  مبنی  بر اينکه  سيستم عصبی  که در حافظه جاری  قرار دارد  ، ممکن است  با تمرين بزرگ شود. آنها با استفاده از نوعی  اسکن مغناطيسی  پيشرفته ، فعاليت های  مغزی  چند  شخص  بالغ را پيش  و پس  از يک برنامه  تمرينی  حافظه جاری  اندازه گيری کردند .اين برنامه  کارهايی  از  قبيل  حفظ کردن موقعيت  يکسری  نقطه در يک  صفحه  شطر نجی بود.پس  از پنج  هفته تمرين ،آنها متوجه  شدند فعاليت های  مغزی  افراد مورد نظر  در قسمتی  از مغز که با اين نوع  فعاليت ها درگير است ، افزايش  يافته است .
اما نکته  شگفت انگيز  در اين آزمايش  اين بود که هنگامی  که گروه ، اين  آزمايش ها  را روی کودکان اعمال  می کرد،  متوجه  شد  اين بار به جای  سيستم  عصبی  موجود  در حافظه  جاری ، قسمتی  از مغز که مربوط به آگاهی عمومی  کودکان است ، رشد  يافته  و ضريب هوشی  کودکان  هشت درصد  افزايش  يافته  است .
با اينکه دانش  مربوط  به  حافظه جاری ، روزهای اوليه  خود را  سپری می کند،کلينبرگ اميدوار است  تمرين های  حافظه  فعال ، کليد بازکردن قفل قدرت  باشد. او در اين مورد می  گويد : "  عوامل وراثتی  و دوران جنينی  نقش  بسيار زيادی در ميزان توانايی  فعاليت های  مغزی دارند، اما فراتر از آن ، چند درصد -که هنوز  ميزان آن مشخص  نيست  وجود دارد که می  توان  با تمرين  آنها را افزايش  داد."
استراتژی
 فرض کنيد که شما در يک تالار سخنرانی  قرار داريد و در آن تالار ، ششصد  نفر  حضور دارند.اگر تمامی  اين افراد  اسم خود  را به شما بگويند و يک  ساعت  بعد از  شما بخواهند  که آنها را تکرار کنيد ، ممکن است  شما دچار  سرگيجه شويد . اين بدان خاطر نيست  که شما نمی توانيد اين کار را انجام دهيد ،بلکه مشکل اينجاست که شما تکنيک ها و روش  های مربوط به انجام آن را نمی دانيد. اما افرادی  هستند که می توانند اين کار را به صورت عادی  انجام دهند.آنها می توانند  هزاران عدد ، اشعار بسيار قديمی  و غير مستعمل  و صدها  هزار کلمه بدون استفاده  را حفظ کنند . در يکی  از مسابقات  جهانی  در اين زمينه ، " النور مگ واير"  و تيم همکارش  از دانشگاه لندن ، هشت نفر از  بهترين های مسابقات را زير نظر گرفتند.آنها حين  آزمايش های  متفاوت ،به مدرکی که ثابت کند  اين افراد  از  ضريب هوشی بالايی برخوردار هستند ،دست نيافتند، اما متوجه شدند  اين افراد هنگام حفظ کردن از  سه منطقه  مغزشان  برای انجام کار استفاده  می کنند و اين در حالی  است  که آنها در تست های حفظ کردنی  از اين مناطق  ويژه  مغزی  استفاده نمی کنند. دليل اين امر را می توان  استراتژی  خاص آنها برای حفظ کردن دانست .مثلا آنها برای  حفظ  کردن نحوه  و ترتيب  چيدن  يک دسته برگه ، به هر کدام از آنها يک شخصيت  می  دهند و برای  حفظ  کردن ترتيب قرار گيری يک داستان  بر اساس  نحوه قرار گيری  برگه ها  پردازش می کنند و طبيعتا حفظ کردن  يک داستان  بسيار راحت تر از حفظ کردن تعداد  بسيار زياد ی عدد مشابه است .
بازيگران  سينما و تئاتر هم تقريبا از روش  مشابهی  استفاده می کنند.آنها چيزهايی  را که بيان می کنند با احساسات همراه می کنند و انسان ذاتا وقايعی را که با احساسات  زيادی همراه است ، جزء به جز  حفظ می کند.هنرپيشگان حرفه ای از روش ديگری  استفاده می کنند.آنها هنگام ادای کلمات، حرکات مربوط به انجام آن  را هم انجام می دهند و اين  عمل آنقدر موثر  است  که آنها  حتی چند ماه  پس  از نمايش  می توانند متنی را که حفظ کرده اند ،براحتی  ادا کنند.
" هلگا نويس " يک روانشناس  از دانشگاه  المهرست  در ايلينويز به همراه  "تونی نويس " که يک بازيگر است ، کشف کردند  که از اين روش  می  توان  برای افزايش يادگيری  دانش آموز  استفاده  کرد. دانش آموزانی که کلماتشان را  با آموزش  های  ديگری  همراه کنند ، بعدا 38 درصد  بيشتر می توانند  کلمات را بازسازی کنند.نو يس ها معتقدند  داشتن دو روش  ذهنی  برای  حفظ  کردن می تواند  قابليت حفظ کردن افراد را به  صورت باور نکردنی  افزايش دهد.  " بری گوردون " از دانشگاه جان هاپکينز  اعتقاد دارد ، استراتژی ، همچنين  در زندگی  روزانه  هم اهميت زيادی  دارد. کارهای  ساده ای  مانند  قرار دادن کليدها  در يک جای  مشخص  و نوشتن چيزها  برای  از  ياد نبردن  آنها می تواند  ميزان اطلاعاتی را که پيش  خود نگه می داريد، زيادتر کند.اگر  اسامی  ،مشکل  شما هستند ، سعی کنيد آنها را به  صورت ذهنی تداعی کنيد.
کوتاهی  در خواب ، اثرات بدی  برای مغز  شما در پی  خواهد داشت
 
استراحت
.برنامه ريزی ،حل مسائل ،يادگیری،تمرکز و حافظه  جاری شما  همه از کمبود خواب متحمل  عوارض سوء می شوند. در عين حال در ضريب  هوشی  هم حتی خلل وارد می شود. دکتر  "شون درومند"  از دانشگاه  کاليفرنيا در اين مورد می گويد: " اگر  شما 21  ساعت  پشت  سرهم بيدار بمانيد ،توانايی هايتان اندازه  کسی  است  که تا حدی  که قانون  (ايالات متحده )  اجازه می دهد، مست است ، البته لازم نيست  دقيقا 21 ساعت  بيدار بمانيد  تا اين حالت را تجربه کنيد ،فقط  کافی  است  دو يا سه  شب  دير بخوابيد  و زود  بيدار شويد تا همين حالت  به شما  دست دهد.
خوشبختانه  اين رابطه  دو سويه  است . اگر شما به کسی  که از خواب محروم شده است ، اجازه  بدهيد يک يا دو ساعت  بيشتر چشم روی هم بگذارد ، اين شخص  می  تواند  در کارهايی که نياز  به تمرکز  بيشتر  دارد ،  مانند  امتحان دادن ، موفق تر عمل کند، دکتر درومند  در اين مورد می گويد: " توجه ( تمرکز) اساسی ترين  پايه  هرم ذهن است  ، اگر شما  آن را تقويت  کنيد، ديگر نيازی  نيست  به چيز ديگری  بيشتر از آن توجه  نشان دهيد."
اينها  تنها فوايد يک خوب  عميق   شبانه نيست . وقتی که شما خواب هستيد،مغز شما  حافظه های جديدی  را  تمرين  کرده  و حتی  بعضی از مسائل را حل می کند.فرض  کنيد  شما  می خواهيد يک بازی  جديد رايانه ای را ياد بگيريد.در اين صورت بهتر است  به جای  اينکه  چند ساعت  پای  کامپيوتر بنشينيد، دو  ساعت  بازی  کنيد و سپس  بخوابيد .هنگامی که شما خواب هستيد  مغز شما دارای  همان مدارهايی که برای  يادگيری  بازی  استفاده کرده  است را دوباره فعال می کند.دوباره صدای آنها را می شنود و سپس حافظه های جديد را در حافظه بلند مدت  ذخيره می کند و هنگامی که بيدار شويد ، يک بازيگر بهتر شده ايد.چنين روشی در ديگر کارها مانند يادگيری پيانو  ،رانندگی خودرو و ... هم می تواند  کارگر باشد.
در اين مورد همچنين شواهدی  در دست است که نشان می  دهد  خواب باعث  بهبود روش حل مسائل  می شود. داستان  ديميتری مندليف که پس  از  خواب  روزانه يکباره  به طرح  جديد  تناوبی رسيد ،نمونه بارز اين مسئله  است .چون او شديدا  درگير حل مسئله بوده ، هنگام خواب  مغز او  همانطور که در بالا ذکر  شد ،  به فعاليت هايش در اين زمينه  ادامه داده  و به حل مسئله رسيده است .
به نظر می رسد  هنگام خواب ، مغز با تردستی  راه حل های  خلاقانه ای پيدا می  کند، پس  اگر شما  هم در حل مسئله ای  مشکل داريد و منتظر  يک لحظه  اوره کائی (يافتم  معروف  ارشميدس )  هستيد ، بهتر است  همين حالا به خواب ناز فرو رويد.     
 پیر شدن تاثیرات غیر قابل قیاس بر تمامی قسمت های بدن  شامل قلب، استخوان ها، مغز و..ذهن، دارد، به خصوص اگر شما از خودتان مراقبت کافی به عمل نیاورده و محافظت نکنید.پروسه پیر شدن همچنین بر ۵ حس اصلی آدمی تاثیر  زیاد می گذارد.که در وهله اول :قدرت بینایی و
شنوایی بوده وبعد حواس  چشایی و بویایی است که:معمولا کاهش می یابد هرچه که افراد مسن تر می شوند. ا اگرانسان مانع از  دست دادن حواس از هر نوعی ،  نشودو کم یا زیاد حواس او  کاهش یابد ، می تواند بر روی هم
 
تاثیر منفی بر سلامتی و سرزندگی شما داشته باشد .مثل سنگین شدن گوش و ضعف چشم و..
مثلا عدم توانایی در  دیدن به وضوح ،، می تواند منجر به میزبانی
 
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 31 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی 11

چشم‌های ما از بدو تولد همین اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ‌وقت متوقف نمی‌شوند .


 

هر تکه کاغذ را نمی‌توان بیش از 9 بار تا کرد .


 

در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌ای سنگ به کار رفته که می‌توان با آن دیواری آجری به ارتفاع 50 سانتی‌متر دور دنیا ساخت .


 

اگرتمام رگ‌های خونی را در یک خط بگذاریم، تقریبا 97000 کیلومتر می‌شود .


 

وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می‌نشیند، میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم می‌شود .


 

آمریکا تا 50 میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد .


 

عدد 2520 را می‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسیم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسری داشته باشد .


 

برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی می‌کنند، در زیر خاک مدفون شده‌اند.


 

تنها حیوانی که نمی‌تواند شنا کند، شتر است .


 

شیشه در ظاهر جامد به نظر می‌رسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت می‌کند .


 

در هر ثانیه بیش از 5000 بیلیون بیلیون الکترون به صفحه تلویزیون برخورد می‌کند و تصویری را که شما تماشا می‌کنید، بوجود می‌آورد .


 

شانس شبیه بودن دو اثر انگشت، یک به 64 میلیارد است .


 

یک لیتر سرکه در زمستان سنگین‌تر از تابستان است .


 

قد انسان تا 20، 25 سالگی و گاها 40 سالگی بلند می‌شود و از چهل سالگی به بعد، قد انسان هر دو سال حدود 6 میلی‌متر کوتاه می‌شود .


 

فقط با از دست دادن یک درصد از آب بدن، احساس تشنگی می‌کنیم !


 

دهان انسان روزانه یک لیتر بزاق تولید می‌کند .


 

چیتا یا یوزپلنگ سریع‌ترین حیوان خشکی است. او در عرض فقط 3 ثانیه 100 کیلومتر در ساعت سرعت می‌گیرد. رکوردی که حتی سریع‌ترین خودروهای فراری هم نتوانسته‌اند بشکنند .


 

شتر در 3 دقیقه 95 لیتر آب می‌خورد.

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 9 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بدانید بهتر است

برای دست رسی به نمونه سوالات  به ناچار توصیه می کنم از فیلتر شکن مناسب استفاده کنید

 

اگر عکس ها ناجور بودند شاید دست رسی ساده تر بود(متاسفم)

 

 

 

آیا میدانستید که جمیعت جهان تا پنجاه سال آینده از مرز نه میلیارد نفر خواهد گذشت

آیا میدانستید که فیل بالغ روزانه 220 کیلو گرم غذا و 200 لیتر آب مصرف میکند

آیا میدانستید که پلک زدن زنان دو برار پلک زدن مردان است

آیا میدانستید که حلزون می تواند تا سه سال بخوابد

آیا میدانستید که تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی بزرگترین تخم را میگـــذارد !

آیا میدانستید که سریعترین پرنده شاهین است و میتواند تا سرعت 200 کیلو متر در ساعت پرواز کند

آیا میدانستید که خرگوش و طوطی تنها حیواناتی استند که بدون برگشتن به عقب پشت سر خود را ببینند

آیا میدانستید که همه نوزادان میگو نر متولد میشوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل میشوند

آیا میدانستید که تعداد افرادی که در اثر گزندگی زنبور میمیرند بیش از افرادی هستند که در اثر مار گزندگی میمیرند

آیا میدانستید بدن انسان قادر است در ظرف یک ساعت دو لیتر عرق تولید کند

آیا میدانستید برای فرار از جاذبه زمین به سرعت یازده کلیومتر در ثانیه نیاز است

آیا میدانستید که انجیر خشک کرده شش برار انجیر تازه مقوی تر است

آیا میدانستید که مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر میباشد

آیا میدانستید که حنجره زرافه تار صوتی ندارد و گنگ است

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 9 مرداد 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی شماره 10
مرد کور
 روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید
 
ديگه خيلي ديره زود تر استراتژی را تغییر بده
خانم جواني در سالن فرودگاه منتظر نوبت پروازش بود.
از آن جايي كه بايد ساعات بسياري را در انتظار مي ماند، كتابي خريد. البته بستهاي كلوچه هم با خود آورده بود.
او روي صندلي دستهداري در قسمت ويژه فرودگاه نشست تا در آرامش استراحت و مطالعه كند.
در كنار او بستهاي كلوچه بود، مردي نيز نشسته بود كه مجلهاش را باز كرد و مشغول خواندن شد.
وقتي  او  اولين كلوچهاش را برداشت ، مرد نيز يك كلوچه برداشت.
در اين هنگام احساس خشمي به او دست داد، اما هيچ چيز نگفت. فقط با خود فكر كرد: "عجب رويي داره!
اگر امروز از روي دنده چپ بلند شده بودم چنان نشانش مي دادم  كه ديگه همچين جراتي به خودش نده!"
هر بار كه  او  كلوچهاي  بر مي داشت  مرد نيز با كلوچهاي ديگر از خود پذيرايي ميكرد.
اين عمل او را عصباني تر مي كرد، اما نمي خواست از خود  واكنشي نشان  دهد.
وقتي كه فقط يك كلوچه باقي مانده بود ، با خود فكر كرد: "حالا اين مردك چه خواهد كرد؟"
سپس ، مرد آخرين كلوچه را نصف كرد و نيمه آن را به او  داد.
"
بله؟! ديگه خيلي رويش را زياد كرده بود."
تحمل او هم به سر آمده  بود.
بنابراين، كيف و كتابش را برداشت و به سمت سالن رفت.
وقتي كه در صندلي هواپيما قرار گرفت، در كيفش را باز كرد تا عينكش را بردارد، و در نهايت تعجب ديد كه بسته كلوچهاش، دست نخورده، آن جاست.
تازه يادش آمد كه اصلا بسته كلوچهاش را از كيفش درنياورده بود.
خيلي از خودش خجالت كشيد!! متوجه شد كه كارزشت در واقع از جانب خود  او سر زده  است.
مرد بسته كلوچهاش را بدون آن كه خشمگين، عصباني يا ديوانه شود  با  او  تقسيم كرده  بود
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 4 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی شماره 9

 

 
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
خانمي با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پايين آمدند و بدون هيچ قرار قبلي راهي دفتر رييس دانشگاه هاروارد شدند.
منشي فوراً متوجه شد اين زوج روستايي هيچ کاري در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامي گفت: «مايل هستيم رييس را ببينيم.»
منشي با بي حوصلگي گفت: «ايشان امروز گرفتارند.»
خانم جواب داد: « ما منتظر خواهيم شد.»
منشي ساعتها آنها را ناديده گرفت و به اين اميد بود که بالاخره دلسرد شوند و پي کارشان بروند. اما اين طور نشد. منشي که دید زوج روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصميم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رييس با اوقات تلخي آهي کشيد و از دل رضایت نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اينکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه وکت وشلواري دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمي آمد.
خانم به او گفت: «ما پسري داشتيم که يک سال در هاروارد درس خواند. وي اينجا راضي بود. اما حدود يک سال پيش در حادثه اي کشته شد. شوهرم و من دوست داريم بنايي به يادبود او در دانشگاه بنا کنيم.»
رييس با غيظ گفت :« خانم محترم ما نمي توانيم براي هرکسي که به هاروارد مي آيد و مي ميرد، بنايي برپا کنيم. اگر اين کار را بکنيم، اينجا مثل قبرستان مي شود.»
خانم به سرعت توضيح داد: «آه... نه....  نمي خواهيم مجسمه بسازيم. فکر کرديم بهتر باشد ساختماني به هاروارد بدهيم.»
 رييس لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست دوز و کهنه آن دو را برانداز کرد و گفت: «يک ساختمان! مي دانيد هزينه ي يک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان هاي موجود در هاروارد هفت و نيم ميليون دلار است.»
خانم يک لحظه سکوت کرد. رييس خشنود بود. شايد حالا مي توانست از شرشان خلاص شود. زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: «آيا هزينه راه اندازي دانشگاه همين قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نيندازيم؟»
شوهرش سر تکان داد. رييس سردرگم بود. آقا و خانمِ "ليلاند استنفورد" بلند شدند و راهي کاليفرنيا شدند، يعني جايي که دانشگاهي ساختند که تا ابد نام آنها را برخود دارد:
  دانشگاه استنفورد از بزرگترین دانشگاههای جهان، يادبود پسري که هاروارد به او اهميت نداد.
نقل از وب لاگ دانشجو
برای خنده بخوانید
پیامک از اون دنیا!!!
روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است.
 تصميم مي گيرد به همسرش ايميل بزند. نامه را مي نويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه مي شود
و بدون اينکه متوجه شود نامه را مي فرستد.
 در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود
با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر مي رود تا ايميل هاي خود را چک کند.
 
اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد .
پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش مي رود و مادرش را بر نقش
زمين مي بيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:
 
گيرنده : همسر عزيزم
موضوع : من رسيدم
ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند
و هر کس به اينجا مي آید مي تواند براي عزيزانش
نامهبفرسته.من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم. همه چيز براي ورود تو رو به راهه.
فردا مي بينمت. اميدوارم سفر تو هم
مثل سفرمن بي خطر باشه.
واي چه قدر اينجا گرمه!!
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 21 اسفند 1388برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی شماره 11
در یکی از کشورها یک مرکز خرید شوهر وجود داشت که ۵ طبقه بود و دخترها به آنجا می رفتن و شوهری برای خود می گرفتن.
شرایط این مرکز خرید این بود هر کس فقط می توانست یک بار از این مرکز خرید کند و به هر طبقه که می رفت دیگه نمی توانست به طبقه قبل برگردد.

 

 

 
روزی دو دختر به این مرکز خرید رفتن در طبقه اول نوشته بود این مردان شغل خوب و بچه های دوست داشتنی دارند دختری که تابلو را خوانده بود گفت از بی کاری بهتره ولی می خوام ببینم که بالاتری ها چی دارند؟
 
در طبقه دوم نوشته بود این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند. دختر گفت هوم م م طبقه بالاتر چه جوریه؟
 طبقه سوم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ای زیبا و درکار خانه هم کمک می کنند. دختر گفت وای ی ی چه قدر وسوسه انگیز ولی بریم بالا تر ببینیم چه خبره؟
 
طبقه چهارم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی، چهرهای زیبا، در کار خانه به همسر خود کمک می کنند و هدفی عالی در زندگی دارند. دختر: وای چه قرد خوب پس چه چیزی ممکنه در طبقه اخر باشه؟ پس رفتن به طبقه پنجم.
 
طبقه پنجم: این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند. از اینکه به مرکز ما آمدید متشکریم روز خوبی را برای شما آرزو می کنیم.
 
چند مدل از ماشین های روز
BMW VISION
 
Peugeot Rayo Concept
 
Peugeot 4002
 
peugeot 9009
 
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 15 فروردين 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

یرای رفع خستگی بخوانید شماره 8

آخرین تصویر از دکتر حسابی                                                       

 

http://img5.tinypic.info/files/qbp7k34qxwv5kuuedh52.jpg

شام در كنار تخت استاد سرد شده است. ظاهراً ديگر نيازي به خوردن غذا نيست. پزشكان و مسؤولان بيمارستان دانشگاه به اين نتيجه رسيده اند كه معالجه روي قلب استاد ديگر اثري ندارد.

لذا انژيوكت تزريق چند دارو براي ادامه تپش قلب از رگ دست راست و انژيوكت تزريق مسكن درد از دست چپ ايشان را خارج و حتي ماسك تأمين اكسيژن كه ريه ها قادر به تأمين آن نبود را برداشته اند و تنها سنسورهاي تپش قلب روشن است. شگفت اينكه در چنين حالتي در كمال حيرت پزشكان و متخصصين بيمارستان كانتونال دانشگاه ژئو،‌ پروفسور حسابي در آخرين لحظات حيات به چيزي جز مطالعه و افزايش دانش خويش نمي انديشد.

اين تصوير منحصر به فرد را يكي از كاركنان خود بيمارستان به عنوان تصوير تكان دهنده و تأثيرگذار ثبت كرده است.

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 3 ارديبهشت 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی بخوانید شماره 7

شيوه هاي كسب و انتقال اطلاعات به حافظه

اغلب افراد با خود گفته اند كاش مي شد با يك بار خواندن ، مطلب را مي فهميدم و آن را فراموش نمي كردم . مطالعه از شيوه هاي يادگيري كلامي  مي باشد كه در كنار شكل گفتاري قرار دارد . هر يك از اين دو شيوه ، مهمترين شيوه هاي كسب و انتقال اطلاعات به حافظه مي باشند كه حس شنوايي در شكل گفتاري و حس بينايي در شكل نوشتاري يادگيري كلامي ، امر كسب اطلاعات را بعهده دارند . بر اساس بررسي هاي بعمل آمده ،  بيشترين بازدهي در مطا لعه بر مبناي يادداشت برداري حاصل مي شود . روش عادي مطالعه كه هيچ كدام از ابزار كمك آموزشي و سيستمهاي يادداشت برداري را بكار نمي گيرد بيشتر از 20%  بازدهي در پي ندارد . يادداشت برداري بر اساس استخراج و چگونگي تنظيم نكات كليدي بازدهي زيادي بد نيال دارد . تنظيم نكات كليدي به دو شيوه انجام مي گيرد : خطي و شبكه اي . مطالعه خطي حدود 60% بازدهي را امكان پذير مي سازد ، در صورتي كه  از مطالعه به شيوه شبكه اي مي توان حدود 100%‌ بازدهي را انتظار داشت  .

 دانش آموزان موفق در تحصيل بيشتراز راهبردهاي سازماندهي ، نظارت بر درك مطلب ، سطح بالا و خود نظم دهي استفاده مي نمايند و دانش آموزان ناموفق از راهبردهاي مرور ذهني ، بسط دهي وسطح پايين استفاده مي كنند ـ دختران وپسران در استفاده از راهبردها با يكديگر تفاوتي نداشتند ، تنها تفاوت آنها در راهبرد خود نظم دهي بود كه كه دختران از اين راهبرد بيشتر از پسران استفاده مي كردند ـ در استفاده از هر يك از راهبردها بين

 دانش آموزان با والدين تحصيل كرده و تحصيل نكرده تفاوتي مشاهده نشد و تنها تفاوت بين دو گروه دانش آموزان با مادران تحصيل كرده و تحصيل نكرده بود كه در اين رابطه دانش آموزاني كه مادرانشان تحصيل كرده بودند از راهبرد خود نظم دهي استفاده مي كردند .

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 13 اسفند 1388برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی بخوانید شماره 6

به نقل از  :  مرکز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه ی یادگیری شهرستان قروه
 

 
 
   نوشته شده توسط: حمدالله عبدالملکی    نوع مطلب :روان شناسی ،
 

مقدمه

  • آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که چرا از امتحان می‌ترسید؟
  • آیا تابحال به صورت عمیق به این موضوع فکر کرده‌اید که چه عواملی در ترس و اضطراب نسبت به امتحان مؤثر بوده‌اند؟
  • آیا در زندگی تحصیلی راههایی برای کاهش این نوع اضطراب یافته‌اید؟
بدون تردید ترس از امتحان بین دانش آموزان و دانشجویان تقریبا همه گیر و رایج است و می‌توان گفت مهمترین علت این موضوع ، نتیجه‌ای است که از امتحان بدست می‌آید. نتیجه‌ای که مدرک قبولی یا مردودی محسوب گردیده و باعث ارتقاء ، تهدید ، تشویق و یا تنبیه می‌گردد. گاهی اوقات این نتیجه می‌تواند سرنوشت را نیز رقم زند. به همین علت هر چه نتیجه ، حساسیت و اهمیت بیشتری داشته باشد، به همان نسبت می‌تواند اضطراب و ترساز امتحان گردد، که برخی از آنها عبارتند از: 
  1. ترس از فراموش کردن مطالب خوانده شده.
  2. سختگیری مدرسین در طی سال تحصیلی.
  3. انتظار بیش از حد والدین.
  4. عدم وجود خود باوری در فرد.
  5. نامشخص بودن سؤالات.
اکنون که برخی از عوامل ایجاد کننده ترس از امتحان مشخص شدند، لازم است عوامل کاهش دهنده این نوع ترس را نیز بدانیم. در خصوص روشهای کاهش ترس از امتحان نظرات مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها به شرح زیر می‌باشند:
ایجاد محیطی آرام و به دور از تشنج
علاوه بر تلاش والدین برای ایجاد چنین محیطی برای مطالعه فرزندان ، فرزندان نیز بایستی کوشش نمایند.
تنظیم برنامه خواب و استراحت
برخی با این تصور که هنگام امتحانات برای مطالعه بیشتر اصلا نباید خوابید و یا خیلی کم خوابید ، خود باعث خستگی ذهنی و در نتیجه فراموشی بیشتر در مطالب خوانده شده می‌گردند. کاهش زمان خواب در حد متعادل مطلوب است، اما افراط در آن هرگز مفید نخواهد بود.
پرهیز از کاهش تغذیه
افراط و تفریط در تغذیه اثرات نامطلوبی در بر خواهد داشت. بایستی با خواب و استراحت کافی و نیز تغذیه مناسب ، از لحاظ روحی و جسمی ، خود را آماده امتحان کرد.
آماده شدن برای امتحان
داشتن برنامه ریزیصحیح جهت مطالعه در طول سال تحصیلی و رعایت روشهای صحیح مطالعه.

  1. مطالب درسی را بتدریج و در طول زمان مرور کنید، نه اینکه در آخرین دقایق قبل از امتحان به مطالعه فشرده بپردازید.
  2. از یادداشتهای خود ، یادداشتهای فشرده‌ای بردارید، تا بازسازی ذهنی ، رمز گردانی و مرور مطالب برایتان مفید واقع شود.
  3. سعی کنید به نوع آزمون پی ببرید، تا بتوانید مطالعه خود را متناسب با آن پیش ببرید.
پرهیز از فشرده خوانی
فشرده خوانی با مرور کردن مطالب متفاوت است. فشرده خوانی متضمن کوششی است برای یادگیری مطالب تازه بلافاصله قبل از شروع امتحان. و یا به عبارتی آخرین کوششهای شخص در آخرین لحظات قبل از امتحان.
تأکید بیشتر بر مطالبی که انتظار دارید جزء سؤالات امتحانی باشد.
می‌توانید محدوده سؤالاتی را که در امتحان مطرح خواهد شد، حدس زده و بیشتر به آنها پرداخته شود. برای این منظور سؤالات امتحانی سالهای گذشته کمک خواهند کرد. همچنین توجه به مطالب و موضوعاتی که استاد و یا معلم در کلاس درس بیشتر روی آنها تکیه می‌کند.
شرکت در جلسات آخر درس
حتما در جلسات آخر درس پیش از امتحان در کلاس شرکت کنید. زیرا اغلب ، مطالب مهمی را احتمال بیشتری در طرح سؤالات دارند، در جلسات آخر مرور و توضیح داده می‌شوند.
پرهیز از اضطرابهای متفرقه
مثلا شب امتحان مسابقات فوتبال را دنبال نکنید. اگر امتحان قبلی رضایت بخش نبوده است، به آن نیندیشید و تحلیل امتحان قبلی را به فرصت مناسب خودش موکول کنید.
داشتن تصور ذهنی مثبت از خود
بجای پرداختن به جنبه‌های منفی ، همواره یک تصویرز ذهنی مثبت از خودتان داشته باشید و پس از تلاش کافی جهت مطالعه مطالب به موفقیت خود امیدوار باشید.


حال که برخی از عوامل کاهش ترس از امتحان مطرح شدند، بایستی مواردی را در جریان امتحانات و هنگام پاسخگویی به سؤالات مد نظرمان باشد، که رعایت این موارد می‌تواند در موفقیت بیشتر و کاهش اضطراب نسبت به امتحان مؤثر باشد. برخی از این موارد عبارتند از:

  • به موقع و سر وقت به جلسه امتحان بروید و پیش از آغاز امتحان با خاطری آسوده در جای خود مستقر شوید.
  • کلیه وسایل و ابزارهایی که در امتحان مورد نیاز است همراه خود به جلسه ببرید.
  • دستورالعملها را با دقت بخوانید و اگر دستورات شفاهی است، با توجه و التفات کامل به آن گوش دهید و عینا همان کاری را که از شما می‌خواهند انجام دهید. در مورد سؤالات تستی ، اگر نمره منفی داشته باشند، حدس زدن کار عاقلانه‌ای نیست.
  • به زمان بندی سؤالات دقت کنید، تا با مشکل کمبود وقت مواجه نشوید.
  • اگر زودتر از زمان تعیین شده سؤالات را پاسخ دادید، عجله نکنید و مجددا مروری داشته باشید.
  • خود را برای پاسخ گویی به هر گونه سؤالی آماده سازید، اما نه با این برداشت که باید صد درصد سؤالات را جواب دهید. برای پاسخگویی به سؤالات به طرح چهار مرحله‌ای زیر دقت کنید:
  1. ورقه سؤالات را نسبتا با سرعت بخوانید و به تمام سؤالات که پاسخ آنها برایتان روشن است جواب بدهید. برای این مرحله حداقل نیمی از وقت امتحان را در نظر بگیرید.
  2. دوباره ورقه را بخوانید و به تمام سؤالات که تا آن موقع پاسخشان به یادتان آمده است پاسخ دهید.
  3. در نوبت سوم باید به تمام سؤالاتی که باقی مانده پاسخ دهید.
  4. در نوبت چهارم یکبار دیگر نیز کنترل کرده و ببینید که آیا سؤالات را همانگونه که می‌خواستیم پاسخ داده‌ایم.
  • برای پاسخ گویی به آزمون تشریحی پیشنهاد می‌شود، موضوع را بطور کامل یاد گرفته و پرسش را به دقت بخوانید. و قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، پاسخ خود را سازمان بندی کنید.
  • برای پاسخگویی به آزمون تستی پیشنهاد می‌شود:
  1. سؤالات ساده را جواب داده و از سختها بگذرید.
  2. وقتی به سؤالات نیمه مشکل رسیدید، مقابل آن علامت (+) (در پاسخ نامه) به معنای قابل حل و در مقابل سوالات مشکل علامت (-) به معنای غیر قابل حل بگذارید.
  3. وقتی تمام سؤالات در یک درس خاص را پاسخ دادید، به سراغ سؤالاتی بروید که جلوی آنها علامت (+) گذاشته‌اید و سپس به سؤالاتی که علامت (-) دارند، پرداخته شود
نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 13 اسفند 1388برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای خستگی بخوانید شماره 5

8 استراتژي براي اينكه همانند يك نابغه فكر كنيد


حتي اگر نابغه نباشيد، مي‌توانيد از استراتژي‌هاي كساني مثل ارسطو و انيشتين، براي تقويت قدرت خلاقيت و اداره بهتر زندگي‌تان استفاده كنيد.

 استراتژي مهم، شما را تشويق مي‌كند تا به جاي پروراندن فكرها و تصورات بيهوده، كارآمد و مفيد فكر كنيد تا راه‌حل مشكلاتتان را خودتان به دست آوريد. «اين استراتژي‌ها، تكنيك‌هاي رايج بين نابغه‌هاي عرصه علم، هنر و صنعت در طي تاريخ بوده است.»


1ـ به مشكلات از جوانب مختلف نگاه كنيد
ديدگاه‌هاي جديدي را انتخاب كنيد كه كسان ديگري از آن استفاده نمي‌كنند. لئوناردو داوينچي عقيده داشت كه براي به دست آوردن علم در مورد يك مشكل، بايد ياد بگيريد كه چطور آن مشكل را به راه‌هاي مختلف بازسازي كنيد.


2ـ تجسم كنيد!
انيشتين وقتي به حل يك مشكل فكر مي‌كرد، سعي مي‌كرد تا موضوع خود را با استفاده از نمودارهاي مختلف به چند طريق ممكن فرموله كند. او راه‌حل‌ها را تجسم مي‌كرد. عقيده داشت كه كلمات و اعداد به آن شكل نقش مهمي در فكر كردن در مورد راه‌حل يك مشكل ندارند.


3ـ ايجاد كنيد!
يكي از ويژگي‌هاي متمايز نابغه‌ها، استعداد توليدي و زايايي آنهاست. توماس اديسون 1093 حق ثبت اختراع داشت. او با ارائه فكر و تدبير، سودمندي وسايل اختراعي خود را تضمين مي‌كرد. بزرگ‌ترين دانشمندان نه‌تنها آثار فوق‌العاده‌اي مي‌ساختند، بلكه آثار بد و به درد نخوري هم در كارنامه خود داشته‌اند. آنها از شكست نمي‌ترسيدند و آن‌قدر تلاش كردند تا به موفقيت دست يافتند.


4ـ تركيبات جديد بسازيد.
افكار، ايده‌ها، تصاوير و انديشه‌هايتان را تركيب كنيد و دوباره تركيب كنيد و آنها را به‌صورت تركيبات مختلف درآوريد، هرچند كه طبيعي و مناسب نباشند. قانون‌هاي توارث كه علم جديد ژنتيك بر پايه آن قرار داده شده توسط راهب استراليايي گريگو مندل مطرح شده كه رياضيات و بيولوژي را براي ايجاد يك علم جديد با هم تركيب كرد.


5 ـ رابطه‌سازي كنيد
بين موضوعات نا‌‌مشابه ارتباط ايجاد كنيد. داوينچي قادر بود بين صداي زنگ و آب ارتباط ايجاد كند. ساموئل مورس توانست با مشاهده ايستگاه‌هاي حمل‌و‌نقلي توسط اسب، ايستگاه‌هاي تقويت‌كننده‌اي براي سيگنال‌هاي تلگراف اختراع كند.


6 ـ متضاد فكر كنيد
فيزيكدان معروف نيلز بوهر عقيده داشت كه اگر متضادها را كنار هم بياوريد، خواهيد ديد كه افكار و انديشه‌تان به مرحله‌اي جديد منتقل مي‌شود. افكار معلق و مسكوت مي‌تواند به شما براي خلق يك شكل جديد كمك كند


7ـ استعاري فكر كنيد
ارسطو استعاره را يكي از علامت‌هاي نوابغ مي‌دانست و عقيده داشت كه هر فردي كه ظرفيت درك شباهت‌هاي بين دو قلمرو كاملاً مختلف باشد و بتواند آنها را به هم ربط دهد، يك نابغه است.


8ـ خود را براي شانس آماده كنيد
هرچه براي انجام كاري تلاش كنيم و شكست بخوريم، مشغول كاري ديگر خواهيم شد. اين اولين اصل تصادف خلاقانه است. شكست زماني مي‌تواند سودمند باشد كه ما به آن به‌عنوان يك نتيجه بي‌حاصل فكر نكنيم. به‌جاي اين، روند كار، مولفه‌هاي آن و طريقه تغيير آنها را تحليل كنيم تا به نتيجه برسيم. نپرسيد: «چرا من شكست خوردم؟!» بپرسيد: «چه كرده‌ام؟!

 

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 30 دی 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستکی بخوانید 4

نقل از وب لاگ دختران

گنجشک و خدا 

 

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .

 فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا

هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛

 من تنها گوشی هستم که غصه هایش را

می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش

 را در خود نگاه میدارد.و سرانجام گنجشک

 روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان

چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت

 و خدا لب به سخن گشود : با من

 بگو از آن چه سنگینی سینه توست.

گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم

، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.

 تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟

 چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفت ه بود

؟ و سنگینی بغضی راه کلامش بست.سکوتی در

 عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

 خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم

تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین

مار پر گشودی.گنجشگ خیره در خدائیِ

خدا مانده بود.خدا گفت: و چه بسیار بلاها که

 به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته

 به دشمنی ام برخاستی! اشک در دیدگان

 گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش

فرو ریخت ...های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ..

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 14 اسفند 1388برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای خستگی بخوانید شماره 3

 

مرا ببخش تا روحت آزاد گردد
عده ای گمان می کنند برای بخشیدن باید توانایی مالی داشت و عده دیگری بخشش را تنها کمک به دیگران می دانند و فکر می کنند که شخص بخشنده از آن بهره ای نمی برد. اما من معتقدم که از هر آنچه داریم می توان بخشید یا از هر چیزی که به ذهنمان میرسد!!!!!!!!!
1-      اگر لبخند زیبایی دارید ، تبسم کنید هر چند ساده است اما بخشش مهمی است.
2-      اگر می توانید دلی را با کلام تان بدست آورید ، لطفا این کار را انجام دهید.
3-      .....                                                                
بلی من فکر می کنم تمام کار هایی  که می توانیم برای خودمان انجام دهیم قابل بخشش به دیگران هم هست و با خوشحال کردن دیگران وشاد ساختن آنها خودمان  هم شاد می شویم و در اثر بخشیدن احساس رضایت درونی و در نهایت آرامش هم در ما زاده می شود.

 

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 13 اسفند 1388برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی بخوانید شماره2

نقل از وب لاگ دختران

استادی درشروع کلاس درس،

لیوانی پراز آب به دست گرفت.
آن را بالا گرفت که همه ببینند.
بعد از شاگردان پرسید:
  به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
 شاگردان جواب دادند:    
 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم
  استاد گفت:
  من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
  شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
  استاد پرسید:
  خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد. 
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
  استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
  شاگردان جواب دادند: نه
  پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟
  شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
  استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.
  اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
  اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد  خواهند آمد.
  اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است  که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
  به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
  دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.

زندگی همین است!

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 30 دی 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

برای رفع خستگی بخوانید شماره 1

 

 

 

 

سه چیز در زندگی است که اگر از دست برود دیگر به دست نمی آیند :
 زمان                          کلمات                     فرصت
 
 
سه چیز در زندگی هرگز از دست نمی روند :
صلح                       امید                          صداقت
 
 
سه چیز در زندگی بسیار پر ارزشند :
 عشق         اعتماد به نفس       دوست خوب  
 
 
سه چیز در زندگی غیر قابل تعیین هستند :
موفقیت                 رویا                   آینده
 
 
سه چیز که مرد و زن را می سازد :
کار                   صمیمیت                      تعهد
 
 
سه چیز که مرد و زن را نابود می کند :
الکل                        غرور                  عصبانیت
 
 
سه چیز در زندگی که اگر خراب شوند غیر قابل بازسازی هستند :
احترام                    اعتماد                    دوستی
 
 
سه چیز در زندگی که هرگز   شکست نمی خورد :
عشق واقعی       عزم راسخ          ایمان و اعتقاد
 

هر چه بیشتر بخوانید ، بهتر تحیلیل می کنید.

نويسنده: مجید حسینی تاريخ: 30 دی 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وب لاگ من خوش آمدید Majeed Hosseni

Create Your Badge

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to hosiny.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com